حسدای بن شبروط
حَسْدایِ بْنِ شَبْروط، ابویوسف بن اسحاق بن عزرا، پزشک، داروساز و دولتمرد یهودی اهل اندلس. نام او را به صورت شپروط و بشروط نیز نوشتهاند (نک : ابن ابی اصیبعه، 2 / 47). وی در 303 ق / 915 م در ایالت جَیّان اسپانیا زاده شد («دائرةالمعارف ... »، VI / 248؛ جودائیکا، IX / 145).
پدر حسدای که مردی ثروتمند بود، از جیان به قرطبه، پایتخت خلافت امویان، مهاجرت کرد (همانجا). حسدای به یادگیری زبانهای عبری، عربی و لاتین پرداخت («دائرةالمعارف»، همانجا؛ EI2, III / 259) و با ورود به دربار عبدالرحمان سوم (حک 300-350 ق / 912-961 م)، ملقب به الناصر لِدین الله، به آموختن داروسازی و پزشکی مشغول شد (جودائیکا، همانجا). وی مشاور و پزشک مخصوص دربار عبدالرحمان بود و پس از او به پسرش الحَکَم (حک 350-366 ق / 961-976 م) نیز خدمت کرد (ابن ابی اصیبعه، 2 / 50؛ صاعد، 277؛ سارتن، I / 680؛ EI2، همانجا). حسدای در 360 ق / 970 م از دنیا رفت.
در 337 ق / 949 م هیئتی از سفیران بیزانس برای امضای پیمان صلح میان کنستانتین هفتم (رمانوس) امپراتور بیزانس و عبدالرحمان، به قرطبه آمدند و در میان هدایای امپراتور، کتاب حشایش دیوسکوریدس را به همراه داشتند (ابن ابی اصیبعه، 2 / 46-47؛ «دائرةالمعارف»، VI / 249). این کتاب شامل 5 مقاله است که با عناوین مختلفی چون الخمس مقالات (ابنجلجل، 21؛ قفطی، 183)، الحشائش و النباتات، هیولی علاج الطب (سید، 22) و کتاب الادویة (حاجی خلیفه، 5 / 37) معروف بوده است.
کتاب دیوسکوریدس نخستین بار در زمان متوکل عباسی و در بغداد توسط استفان (اصطفن) بن بسیل (ه م) به زبان عربی ترجمه شد؛ اما چون مترجم با محتوای کتاب آشنایی نداشت، نتوانست همۀ اسامی را به درستی ترجمه کند و بعضی از آنها را به زبان یونانی نقل کرد و حنین بن اسحاق ترجمه را تصحیح نمود. مردم و اطبای اندلس در آن زمان هنوز از ترجمۀ استفان بن بسیل ــ که از بغداد به دستشان رسیده بود ــ استفاده میکردند و کتاب یونانی همچنان در کتابخانۀ دربار قرطبه نگهداری میشد. در 340 ق / 951 م به درخواست عبدالرحمان، رمانوس راهبی یونانی به نام نیکولاس را به قرطبه فرستاد تا در ترجمۀ کتاب مشارکت کند. به امر خلیفه، حسدای و جماعتی از طبیبان اندلس نیز در این کار با او همراه شدند (ابن ابی اصیبعه، 2 / 47؛ سید، نیز «دائرةالمعارف»، سارتن، همانجاها). برخی از پژوهشگران اروپایی بر پایۀ استنباط نادرست از سخن ابن ابی اصیبعه چنین پنداشتهاند که حسدای در اصلاح ترکیب تریاق فاروق دست داشته است (کارمولی، 31؛ مایرهُف، 10)، در حالی که ابن ابی اصیبعه این کار را به نیکولاس (نقولا) نسبت داده است (همانجا؛ نیز نک : ه د، تریاق).
حسدای در دربار عبدالرحمان مسئولیتهای دولتی مختلفی داشت؛ از جمله مسئول رسیدگی به مبادلات تجارتی بین اندلس و دیگر کشورها بود. ذیل وقایع سال 345 ق / 956 م در چند مورد از حسدای یاد شده است: الف ـ راهبی به نام یوحنا از طرف اُتوی اول، امپراتور رم، همراه نامهای به قرطبه فرستاده شد. عبدالرحمان حسدای را برای مذاکره با فرستادۀ امپراتور مأمور نمود («دائرةالمعارف»، جودائیکا، همانجاها). ب ـ یکی از مهمترین فعالیتهای سیاسی حسدای بن شبروط موفقیتی بود که وی در ماجرای اختلاف بین پادشاهی لئون و ناوار به دست آورد. حسدای توانست تودا، ملکۀ ناوار را ــ که در پی حمایت خلیفه جهت روی کار آمدن مجدد نوهاش سانشو بود ــ متقاعد کند تا به همراه نوهاش به قرطبه بروند و با خلیفه پیمان صلح امضا کنند (همانجاها). ج ـ حسدای به همراه فرستادۀ خلیفه به دربار پادشاه جلیقیه رفت و نامهای مبنی بر پیشنهاد صلح او نزد عبدالرحمان آورد (ابن عذاری، 2 / 221).
حسدای از بزرگان شریعت یهود بود و نخستینبار به تدوین علم فقه و تاریخ برای یهودیان اندلس پرداخت. پیش از آن یهودیان اندلس در مسائل فقهی و برای تعیین زمان اعیاد و تاریخشان به یهود بغداد مراجعه میکردند و این امر سبب میشد تا آنان همواره تحت قیمومت یهود بغداد باشند. پس از آنکه
حسدای در دربار عبدالرحمان به مقام و منصب بالایی دستیافت، با حمایت خلیفه شروع به جمعآوری تألیفات یهود در مشرقزمین نمود و یهود اندلس را نسبت به علومی که قبلاً بدان جهل داشتند، آگاه کرد (ابن ابی اصیبعه، 2 / 50؛ صاعد، 277).
حسدای با مالی که در اختیار داشت به تأسیس کتابخانهها پرداخت و علمایی را از شرق اسلامی، شمال افریقا، و جنوب ایتالیا به قرطبه دعوت کرد؛ همچنین نحویون عبریزبان اسپانیا را نیز مورد حمایت ویژۀ خود قرار داد (لویانت، 158). یکی از اینان مناحیم بن ساروق بود که مدتی طولانی به عنوان دبیر عبریزبان حسدای به وی خدمت میکرد و مسئولیت مکاتبات او را برعهده داشت. همچنین دوناش بن لبرت ــ که یکی از معروفترین شاعران یهودی اسپانیا در آن دوران به شمار میرود ــ اشعاری در منقبت حسدای سروده است (جودائیکا، «دائرةالمعارف»، همانجاها؛ واکسمن، 219).
حسدای همواره به دنبال حمایت از یهودیان دیگر سرزمینها بود و از طریق تجار و سیاحان در مورد آنها تحقیق میکرد. یکی از معروفترین مکاتبات وی نامهای است که به یوسف، پادشاه خزر، نوشته است (لویانت، جودائیکا، همانجاها). حسدای پس از آنکه از وجود یهودیانی در ناحیۀ خزر اطلاع مییابد، درصدد برمیآید تا با آنان ارتباط برقرار کند. نامه با معرفی حسدای آغاز میشود: «من حسدای پسر اسحاق پسر عزرا پسر شپروط». سپس به آشنا کردن پادشاه خزر با اسپانیا میپردازد و سعی دارد موقعیت جغرافیایی خزر را نسبت به اسپانیا تعیین کند. وی در ادامه برای آشنایی مخاطب با سرزمین اسپانیا و خلافت اموی آنان، به معرفی منابع و ثروتهای طبیعی اسپانیا میپردازد و مینویسد که خلیفه گنجینههای عظیمی از طلا و نقره در اختیار دارد. در مورد ثروتهای خلیفه توضیح میدهد که قسمت اعظم آن را بازرگانان از سرزمینهای دیگر به اسپانیا آوردهاند و مبادلات تمام آنها تحت نظارت وی صورت میگیرد. همچنین امرای دیگر سرزمینها ازجمله پادشاه ژرمنها، پادشاه گبالیم که صقالبه نام داشتند و فرمانروای قسطنطنیه، از روی ارادتی که نسبت به خلیفه داشتند، هدایایی گرانبها برای وی فرستادهاند و حسدای از سوی خلیفه اجازه دارد تا هدایایی در مقابل برای آنان در نظر بگیرد (لویانت، 159-164). برخی منابع به جوابیۀ نامۀ حسدای اشاره کردهاند؛ اما در مورد اصالت پاسخ یوسف به نامۀ حسدای بین محققان اختلاف نظر وجود دارد (دانلپ، 132-144).
مآخذ
ابن ابی اصیبعه، احمد، عیون الانباء، به کوشش آوگوست مولر، قاهره، 1882 م؛ ابنجلجل، سلیمان، طبقات الاطباء و الحکماء، به کوشش فؤاد سید، قاهره، 1955 م؛ ابنعذاری، احمد، البیـان المغـرب، بیروت، 1948 م؛ حـاجی خلیفه، کشفالظنون، به کوشش گوستاو فلوگل، لایپزیگ، 1831-1835 م؛ دانلپ، د. م.، تاریخ خزران، ترجمۀ محسن خادم، تهران، 1382 ش؛ سید، فؤاد، حاشیه بر طبقات الاطباء و الحکماء (نک : هم ، ابنجلجل)؛ صاعد اندلسی، التعریف بطبقات الامم، به کوشش غلامرضا جمشیدنژاد اول، تهران، 1376 ش؛ قفطی، علی، تاریخ الحکماء، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، 1903 م؛ نیز: